۳ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

چرا اخه ؟!

پدر و مادرم متعقدن شیراز از رشت دورتره به تهران(بنظر من فرقی نداره:/) واسه همین میگن خواهرم نمیتونه تند تند بره بیاد ولی من میتونم.

الان مسئله اینه من میخوام  تعطیلات برم خونه ،مامانم اینا شیرازن:/

 +بارون رشت بدون چتر:/ 

دلتنگی چی میگه ...

سخته دیگه ؛

کسی که حتی لحظه ی تولدش هم تنها نبوده، یهو تو  یه شهر دیگه تنها اینور اونور بره .

                                                                  ***

+چرا دانشگاه از دبیرستان بدتره ؟!همه میخوان شاخ همدیگرو بشکونن :/

+مخصوصا دخترا:/بهم رحم نمیکنن :/جا داشته باشه گیس و گیس کشیم راه میندازن  :/


از زبانم به دلم آید و از دل به زبان*

پارسال همچنین روزی  3:30 تعطیل شدم .آزمون تستی دینامیک و سینماتیک دادم.استاد فیزیکمون قهر کرد...در حدی که وسط کلاس درس گچ شو پرتاب کرد و گفت دیگه نمیام و رفت !طبق معمول" درس هر روز همان روز" رو نخوندم .فصل 1و2و3 زیست 1 و فصل 1و2 پیش 1 رو برای آزمون 24 مهر قلم چی خوندم.

امسال ؛بعد از 13-14سال تو همچین روزایی شمال هستم.هوای بارونی...خیابونای خیس...چاله و چوله های پر آب ...چتر...لباسای گرم...و آرامش.

*مولانا