- reyhane
- پنجشنبه ۲۸ دی ۹۶
- ۲۲:۴۰
- ۳ نظر
حالا یک سال و نیمه ؛من میرم،خواهرم نیست ،خواهرم میره و من نیستم.
دلم خونه میخواد؛
پیش مامان بشینم و سختی های زندگی ِ تنها رو جوری تعریف کنم اینقد با مامان و بابا بخندیم که اشک بیاد از چشمامون.
بدجوری زمستونه حتی وقتی یدونه برف م رشت نباریده.